یه سوال که حتما برای تموم بچه مذهبی هایی مثل شما ، عزیز دل ، ایجاد میشه اینه که آیا باید همیشه هر حرف راستی را بیان کنیم
همیشه باید راست حرف بزنیم اما آیا باید همیشه حرف راست را بزنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همه ما جوونا میدونیم که سخن غذای روحه ، نیاز به دلیل اوردن نداره
اما همین که غدایی سالمه ، ویتامین داره کافیه که این غذا برای هرکس تجویز کنیم؟
قطعا نه........بایدعوامل دیگه مثه اشتها ، علاقه و... را هم مد نظر بگیریم شهید مطهری(ره)،یادداشتها،ج 1 ص265
خب سخن راست هم همینطوره دیگه
همانطور که باید متناسب هر کس یه غدایی بدیم که بتونه هضمش کنه باید با هرکسی سخنی گفت که بتونه در روح و نفسش هضم کنه
امام علی علیه السلام که جانم فدای وجود نازنینش باد میفرماید آنچه را نمیدانی نگو بلکه بالاتر اینکه هر چیزی را هم که میدانی نگو(حکمت382)
در کتاب شریف کافی وجود نازنین پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه واله میفرمایند:به ما انبیاء امر شده که به اندازه عقل و فهم مردم با مردم صحبت کنیم
آیا گناه کردن پدر و مادر من باعث میشه در من نیز تاثیر بذاره؟؟؟؟
بعضیا میگن از طرفی گناه کردن پدرم و مادرم در من و آینده من موثره اما از طرفی باید احترام آنها را داشت ، این تضاد را چگونه حل کنیم
نکته اول اینکه خدا جای حق نشسته است . نافرمانی پدر و مادر و گناهشان تا هفتاد نسل اثر میکند . ولی اثر معنایش این نیست که سلب اختیار از فرزند بکند . اثرش این است که امکانات فرزند برای مسیر محدودتر میشود . اما وقتی امکاناتشان محدود شد تکلیفشان هم کمتر میشود . در روز قیامت می گوید که خدایا من می خواستم در مسابقه ی عالم با ماشین شرکت بکنم ولی پدرم کاری کرد که من با دوچرخه شرکت کردم . ولی در مسابقه ی دوچرخه تلاش خودش را کرد و اول شد و در نمره ی بیست ها قرار میگیرد . همانطور که آیه 69 سوره نساء می فرماید . پس دامن گیر شدن یعنی اینکه امکانات را کم میکند . ولی برای آنها جرمی نیست .
نکته بعدی....
انسان آنچه عمل میکند که می اندیشد
شهید مطهری (ره)، یاد داشتها ج 1 ص 159
اینم یه فرمول خوب برای زیرکهایی همچون شما ، (روایت داریم مومن زیرکه )
خطبه 140 نهج البلاغه اگر چه در مقام نهی از غیبت است اما یک اصل کلی را ذکر میکند که اهل معصیت قابل ترحمند
باید انسان بر بیچارگی و ضعف آنها رحم کند
همانطوری که یک بیمار ، رحمت انسان را بر می انگیزاند ،یک گنهکار هم بیمار و قابل ترحم است
شهید مطهری (ره)،یادداشتها،ج1ص242
یه سوال:
پس چرا ما اینگونه نیستیم؟؟؟........اصلا ولش کن .......چون باید اول خودم بهش عمل کنم بعد بگم
را خدا را با انسانها مقایسه میکنیم .می گوییم که بیست سال نماز را چطور می خواهیم جبران کنیم . نمی دانیم که خدا یک دور برگردان بنام توبه گذاشته . خدا در آنجا منتظرمان است . فقط کافی است که دور بزنیم . فقط شروع کنیم و در مسیر جبران بیفتیم .
حُر صبح توبه کرد و ظهر شهید شد . او فرصت نکرد خیلی از کارهایش را جبران بکند اما در مسیر جبران بود .
اینکه رسول خدا می فرماید : اگر رحمت خدا را به صد قسمت بکنیم ، تمام رحمت های این عالم یک قسمت آن است . بیشتر رحمت خدا آن طرف است . چرا از خدا میترسیم ؟ ما نباید از خدا بترسیم ، باید از خدا حساب بریم .
خدا را در زندگی ام پر رنگ کنم . اگر این کار را بکنم و بدانم که فقط دور بزنم ، کافی است
زیرا شیطان می خواهد او را در ناامیدی نگه دارد . شیطان می گوید که تو باید مثلا هفده سال نماز بخوانی ، این را کنار بگذار ، آب که از سر گذشت چه یک وجب ، چه صد وجب . در ارتباط با خدا ، محاسبات دنیایی نکنیم
باشه رفقا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لیست کل یادداشت های این وبلاگ