یکشنبه 90 بهمن 2 , ساعت 3:47 عصر
یاصاحب الزمان با تمام وجودم میگویم:
شب ز سودای سر زلف توام ، خواب کجاست
و ای دوست عزیز ، اگر به خورشید رسیدی
اگر به خورشید رسیدی ، سلام پروانگان بی پری چون مرا به او برسان و حالمان را برایش شرح بده که:
((کان سوخته را جان شد و آواز نیامد))
آقا جان دوست دارم خوب باشم ......اما چه کنم که بدون یاریت در جدال با شیطان های گوناگون ضعیف و ناامیدم ..........
میدونم همیشه ناظر و یاورم هستی اما اشکال من اینجاست که به انتظار تو نشسته ام:
به انتظار نشستن بزرگترین خطای بشریت است
پس:
من به انتظار تو میدوم
نوشته شده توسط مسجد الرسول | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ